تکنولوژی و نوآوری، نیروهای محرک سرمایه گذاری ها در جهان هستند. پدیده معاملات الگوریتمی، به دنبال کاهش زیان و افزایش سود دهی بهمنظور تطابق با نوسانات بخش های اقتصادی و مالی است. اگرچه معاملات الگوریتمی بهصورت گسترده در بسیاری از بازارهای سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد ولی تحقیقات اندکی در مورد آن صورت پذیرفته است. کمبود شواهد ناشی از ابهام در تعریف دقیق و صحیح معاملات الگوریتمی و معاملات با تکرار بالا (HFT) و گاه استفاده از آنها بهجای هم از مشکلات این حوزه است. فقدان شواهد کافی، مانع درک و تفسیر فزاینده و رشد بیسابقه سرعت معاملات اقتصادی بر نظام اجتماعی و در حوزه اقتصاد جهانی است. در این بخش تلاش میکنیم تأثیر معاملات الگوریتمی را که نماد سرعت معامله مالی در اقتصاد است را درباره فرایند کشف قیمت و ارزشها، رمزنگاری کنیم.
لاگورد-سگات (۲۰۱۶) اظهار میکند که سرعت بیسابقه معاملات اقتصادی همراه با توسعه بخش های اقتصادی و مالی و محصولات پیچیده و متنوع مالی به تغییر شدید در حوزه های اجتماعی اقتصادی و مالی منجر شده است. تغییر پویای حوزه های اجتماعی، اقتصادی و مالی را میتوان مالی سازی توصیف کرد. مگگروتی (۲۰۱۷)، تغییرات پویای اجتماعی، اقتصادی و مالی را مشمول دریافت نظام اجتماعی میداند و میگوند که نوآوری های تکنولوژی به مالی سازی کمک کرده و سبب تغییرات عمده در بازارهای اقتصادی دنیا شده است. معاملات الگوریتمی و معامله گسترده خودکار یکی از عناصر پیچیده و مهم در حوزه مالی سازی است که نقش بسزایی در افزایش سرعت معاملات دارد.
جانسون (۲۰۱۰) میگوید معاملات الگوریتمی یک سیستم کامپیوتری است که مسئول اجرای برنامه ها بهمنظور خرید و فروش یک دارایی خاص است. این سیستم کامپیوتری دخالت افراد را در فرایند معامله کاهش و یا حتی حذف میکند و سبب اجرای تصمیمات بهتر در حوزه زمان، قیمت و نقد سفارشهای میگردد. تصمیمگیری بر اساس اطلاعات جمعآوریشده همراه با نظارت دقیق بر شرایط بازار و امنیت شرایط بازار است. هدف آن است که بهوسیله شکستن سفارشهای بزرگ و دنبال کردن دقیق معیارها در زمانی که در انجام معامله وقف های پیش آمد از تأثیر بر بازار و زیاندهی بکاهد. بهعنوان یک سرمایه گذار و یا یک معامله گر، هر کسی به دنبال کاهش ضرر و افزایش سود است که با انتخاب روش های سرمایه گذاری مختلف انجام میشود (مارکوویتز،۱۹۵۲). این دقیقاً همان چیزی است که معاملات الگوریتمی به دنبال آن است؛ اما مونیزا (۲۰۱۴) عقیده دارد«در حقیقت ارزش محصولات و دارایی ها مشخص نیست. آنها مرتباً ساخته و انبار میشوند». وی همچنین معتقد است که تنوع اشکال مختلف الگوریتم که برای حل مشکلات موجود طراحیشدهاند، خود سبب ایجاد مشکلات جدید و غیرقابلپیشبینی میشوند. واضح است که تحقیقات پیشرفته تر برای بررسی تأثیر این تکنولوژی معاملات الگوریتمی ضروری است.
معاملات الگوریتمی، مدل های پیچیده و پیشرفته ریاضی را استفاده میکند تا سرمایه گذار در بازارهای مالی، تصمیمات اخذ کند. قوانین سختگیرانه ای وجود دارد که زمان صحیح برای انجام معاملات، اجرای قرارداد و یا لغو آن را تعیین میکند تا کمترین تأثیر را بر ارزش های دارایی ها نداشته باشد و نیز دسترسی به نقدینگی را برای سرمایه گذار فراهم نماید. یان و ژو (۲۰۰۶) نیز بر همین نظر هستند و اظهار میدارند که «مطالبهی گسترده هزینه کمتر معاملات و بازده بازار، سبب افزایش تقاضا برای ابزار جدید و الگوریتم های پیشرفته شده است؛ و معاملات الگوریتمی یکی از این ابزار است.»
بدیهی است که معاملات الگوریتمی، مزایای بسیاری نسبت به معامله گران انسانی دارد. از آنجا که سرعت و دقت محاسبات و تصمیمات بر اساس قوانین معاملاتی پیچیده قطعاً در سیستم های معاملاتی الگوریتمی بهتر از انسانی است، بنابراین، معاملات الگوریتمی بر تاجران انسانی برتری دارد. اجرای یک برنامه به همراه امنیت در موجودی کالا، تقسیم سفارشهای، انتخاب موارد مختلف نقدینگی و ادغام اطلاعات در زمان صحیح و غیره از مزایای دیگر معاملات الگوریتمی نسبت به معامله گران انسانی است. ازاینرو، انتظار میرود که استفاده از معاملات الگوریتمی در آینده گسترش بیشتری یابد.
تاریخچه
آلبرز (۲۰۱۷) افزایش ابزارهای مالی در دهه های اخیر را مد نظر قرار میدهد و میگوید مالی سازی، رده های ناشناخته ای را برای تحقیق باز نمیکند. او معتقد است: باید تحقیقات، یک دیدگاه را از دیگر دیدگاه ها جدا کند و آن را بهطور مجزا مورد بررسی قرار دهد تا در وهله اول، آن را تجربی و ممکن سازد و نیز باید توجه داشت که تجزیهوتحلیل کیفی و قیاسی همراه با مطالعات موردی نیز حائز اهمیت هستند. کاری و لاگارد-سگات (۲۰۱۶) میگویند که چگونه تکنولوژی اطلاعات، پیچیدگی و پراکندگی را افزایش داده و در همین راستا اظهار کرده اند که نیاز به تحقیقات بیشتری است تا جهش های تکنولوژیک، قانونی، اجتماعی و اقتصادی در سیستمهای مالی شناخته شوند. تحقیق موجود در مورد مالی سازی است (لاگارد-سگات، ۲۰۱۶، ۲۰۱۵، ۲۰۱۰ ؛ ما و مک گروتی، ۲۰۱۷؛ آلبرز، ۲۰۱۷؛ کری و لاگارد-سگات، ۲۰۱۶، گلیدل و دیگران، ۲۰۱۴) و پیشینه مختصری که در زمینه معاملات الگوریتمی وجود ندارد و تأثیر آن بر بازارها یا عناصر مالی سازی، ضرورت دنبال کردن این تحقیق را دوچندان میکند.
پیشینه محدود در حوزه معاملات الگوریتمی به دلیل عدم وجود یک مجموعه اطلاعات صحیح همراه با تعریف دقیق معاملات الگوریتمی است. اکثر مراکز مربوط به بورس اوراق بهادار، معاملات الگوریتمی را نمیشناسند و همین امر، منجر به استفاده از چندین پروکسی (برنامه) (مثل پیامرسانی، زمان لغو درخواستها و غیره) میگردد. نتیجه ای که استفاده از چندین پروکسی حاصل میشود اغلب ضعیف و غیر قابلاستفاده مستقیم از معاملات الگوریتمی را گوشزد میکند (هندرشات و ریوردان،۲۰۱۳).
ابهامی در تعریف معاملات الگوریتمی وجود دارد، به همین دلیل گاه معاملات الگوریتمی و HFT بهجای هم استفاده میشوند. این ابهام بهوسیله کمیته بورس و اوراق بهادار(SEC) مورد توجه قرار گرفت و این کمیته اظهار داشت که HFT بهطور دقیق، تعریف نشده است. کمیته بورس و اوراق بهادار ، HFT را زیرمجموعه معاملات الگوریتمی میدانند. در تحقیق موجود، معاملات الگوریتمی HFT و معاملات مبنی بر کامپیوتر (معاملات خودکار) بهجای هم مورد استفاده قرارگرفته اند.(کابوند و دیگران، ۲۰۱۴، کلیجان و موکرجی، ۲۰۱۶، هندرشات و ریوردان، ۲۰۱۳). این موضوع در درجه اول به دلیل عدم تعریف دقیق و روشن از معاملات الگوریتمی و HFT توسط مقامات نظارتی رخ داده است. گامبر و دیگران (۲۰۱۱) اختلافات بین معاملات الگوریتمی و HFT را عنوان کرده اند یکی از تفاوت های مهم که بدان اشاره نمودهاند این است که HFT ها تا پایان روز معاملاتی از اعتبار خود خارج میشوند.
هندرشات و دیگران (۲۰۱۱) از ترافیک پیامهای الکترونیک بهعنوان پروکسی برای مقدار معاملات الگوریتمی در حال اجرا استفاده کردند. ترافیک پیام شامل ورود سفارش، لغو سفارش و گزارشهای معاملاتی است. ترافیک پیام های نرمال:
هندرشات و ریوردان (۲۰۱۳) معاملات الگوریتمی را بر اساس برنامه معاملات خودکار (معاملات الگوریتمیP) در بورس اوراق بهادار آلمان تعریف کرده اند. معاملات الگوریتمیP یک سیستم الکترونیکی است که به تشخیص و تعیین قیمت، کمیت و زمان ارسال سفارشهای میپردازد. این یکی از اولین تحقیقات در جهت تشخیص و تبیین دقیق معاملات الگوریتمی بوده است و اما شواهد معاملات الگوریتمی بر اساس شرکتکنندگانی است که در توافق معاملات الگوریتمیP حضور داشتند و اگرچه تمام جوانب معاملات الگوریتمی را پوشش دادند ولی در آن زمان تمام موارد مربوط به معاملات الگوریتمی موجود نبود.
چابود و دیگران (۲۰۱۴)، معاملات الگوریتمی را در بازار ارز خارجی مورد بررسی قراردادند و همه ی جوانب مربوط به معاملات کامپیوتری را بهعنوان معاملات الگوریتمی بهحساب آوردند. همچنین بر اساس دستورات کامپیوتری، HTF و معاملات الگوریتمی را مترادف هم و بهجای هم استفاده کردند.
پریکس و دیگران (۲۰۰۷) زمان لغو سفارشهای را بهعنوان یک پروکسی برای سنجش معاملات الگوریتمی استفاده میکنند. آنها در تلاش هستند تا الگوی موجود در حذف و لغو سفارشهای را تبیین کنند که بهنوبه خود نشان دهنده معاملات الگوریتمی است. آنها سفارشهای حذف بدون جایگزین شدن را بر اساس ابعاد زمانی بررسی و آن را بهعنوان معاملات الگوریتمی معرفی میکنند.
مونیزا (۲۰۱۴)، لاگارد-سگات (۲۰۱۶)، ما و مگروتی (۲۰۱۷)، آلبرز (۲۰۱۷)، بوسارد (۲۰۱۶) و لاگارد-سگات و پارانک (۲۰۱۷) بر مسئله نیاز به ارتباط دانشگاهی علوم مالی و دیگر علوم اجتماعی و ادغام مفاهیم مالی سازی تأکید کرده اند؛ بنابراین مشخصاً فرد باید تأثیر پیشرفت تکنولوژی های اخیر در حوزه مالی سازی را بفهمد و راجع به آن تحقیق کند. همچنین، فرد باید هنگام تجزیهوتحلیل تأثیر تنظیمات الگوریتمی در دستیابی به بهبود نقدینگی، مراقب و دقیق باشد (مونیزا، ۲۰۱۴). ما این تحقیق را انجام دادیم تا بیان کنیم که چگونه عناصر سرعت معاملات در چهارچوب مالی سازی (لاگارد-سگات، ۲۰۱۶)، بهوسیله تأثیرات معاملات الگوریتمی در بازار مالی (اقتصادی) و شرکای تجاری (اجتماعی) آشکار میشوند.
تحقیقات موجود در حوزه معاملات الگوریتمی، ناکافی و ناقص است و شواهد متفاوت و متناقضی از تأثیر معاملات الگوریتمی در زمینه نقدینگی و نوسانات بازار نشان میدهد. هندرشات و دیگران (۲۰۱۱) بیان میدارند که معاملات الگوریتمی معمولاً نقدینگی را بهبود می بخشد ولی در یکی از سنجش های آنها در مورد نقدینگی، سرعت نقدینگی کاهش یافت که خود مشکل و ابهام بزرگی بود؛ بنابراین آنها این احتمال را مطرح و عنوان میکنند تا درآمدهای جدیدی برای خود تولید کنند. بهطور مشابه آگاروال و توماس (۲۰۱۴) متوجه عدم تعادل و عمق اختلافنظر در روند پیشبینیشده در بهبود نقدینگی شدند. همچنین کلیجیان و موکرجی (۲۰۱۶)، معتقدند که معلوم نیست معاملات الگوریتمی سبب افزایش یا کاهش نوسانات شود. درحالیکه گروث (۲۰۱۱)gr شواهد قوی ارائه میکند که معاملات الگوریتمی سبب افزایش چشمگیر نوسانات نمیشود و حداقل تأثیر آن از تاجران انسانی کمتر است. لسماند (۲۰۰۵)، لی (۲۰۱۱) و لانگ و دیگران (۲۰۱۲) اظهار میدارند که بازارهای نوین اغلب بهوسیله خطرات در زمینه نقدینگی و نوسانات بازار شناخته میشوند. سابرامانیام (۲۰۱۳) معتقد است که معاملات الگوریتمی اغلب بهعنوان یک تهدید برای ثبات بازار مالی به شمار میرود.
بسیاری از تحقیقات انجامشده در بالا، با سنجش پروکسی معاملات الگوریتمی انجامشده و هندرشات و ریوردان (۲۰۱۳) بیان میکنند که چنین پروکسی، بررسی دقیق زمان و چگونگی عملکرد معاملات الگوریتمی و نقش آنها در عرضه و تقاضای نقدینگی را دشوار می سازد. این برای تحقیقات آینده در حوزه معاملات الگوریتمی با تبیین دقیق معاملات الگوریتمی امکانپذیر است.
معاملات الکترونیکی و الگوریتمی مورد توجه بسیاری از مؤسسات اقتصادی، مسئولان سازمان اوراق بهادار و بورسیهای مختلف قرارگرفته است. گسترش فزاینده ی بازارها همراه با قانون و مقررات سختگیرانه سبب شده که بازار، پیچیده تر و سودآوری پرخطرتر و کمتری داشته باشد. خودکارسازی و تکنولوژی های جدید طی ۵ سال گذشته، بازار را بهطور شگفتآوری، مورد تغییر و تحول قرار داده است. سرعت داده های مالی از پیش بینی ها فراتر رفته است. افزایش سرعت شبکه های اطلاعاتی، از طریق مهندسی مالی، تجار و سرمایه گذاران را به سمتی برده است که خواستار کمیسیون های پایین تر و انجام معاملات خودکار مبتنی بر یک مدل خاص باشند. این افزایش رقابت برای هزینه کمتر معاملات، سبب شده که شرکت ها بهطور قابلتوجهی در زیرساختهای بازرگانی و پردازش خود سرمایه گذاری کنند. ترویج معاملات الکترونیکی و معاملات الگوریتمی از والاستریت آغاز شد. بهنحویکه یک کارگزار دیگر نمیتواند بدون روش های الکترونیک، ثبت سفارش انجام دهد. کارمندان سنتی که در طبقات معاملاتی می دویدند و سفارشهای خود را فریاد میزدند و کسانی که در راهروها مذاکره میکردند و پیشنهاد قیمت میدادند، جای خود را بهزودی به کارکنانی میدهند که بهآسانی، بر روی صفحه های کامپیوتر، معاملات خود را بهصورت الکترونیک و الگوریتمی ارائه میکنند. در گذشته فرصت محدودی برای به کار بردن تکنولوژی در فرایند معاملات و مبادلات وجود داشت؛ اما اکنون این روند بهوسیله معرفی برنامه ها، دسترسی مستقیم به بازار و معاملات الگوریتمی تغییرات زیادی کرده است. اگرچه، جریان معاملات خودکار میتواند کار معاملات کامپیوتری را بدون دخالت انسانی انجام دهد ولی تصمیمات اولیه مربوط به خرید و فروش بهوسیله انسان ها صورت میگیرد نه کامپیوتر. انسان ها تصمیمات مربوط به معاملات را اتخاذ و پارامترهای مربوط به هرکدام را مشخص میکنند ولی کامپیوتر با محاسبه الگوریتم مناسبی که جریان سفارشهای را بهخوبی طی کند و در بسیاری از موارد، رایانه ها به تجزیه معاملات به هر واحد سهام، در برنامه یاری میرسانند.
معاملات الگوریتمی از حدود اوایل دهه ۲۰۰۰ وجود داشته است و هنوز با یک سرعت حیرتآور در حال تکامل است. متأسفانه الگوریتمها همهچیز نیستند و خط پایان هر چهار نیاز معاملات نمیباشند کمبودها و محدودیتها عبارتاند از:
سرمایهگذاران در بهترین وضع برای پرداختن به محیط در حال تغییر بازار به معاملات الگوریتمی روی آوردهاند. ازآنجاییکه کامپیوترها در هضم مقادیر زیاد اطلاعات و دادهها کارآمدتر، در انجام محاسبات پیچیده، ماهرتر و در نشان دادن واکنش سریع نسبت به شرایط بازاری در حال تغییر بهتر میباشند لذا بهشدت برای معاملات بهموقع در جو بازار چالشبرانگیز امروزی مناسب میباشند.
معاملات الگوریتمی در اوایل دهه ۲۰۰۰ رایج شد. تا سال ۲۰۰۵ حدود ۲۵% حجم کل را دربرمی گرفت. صنعت با یک افزایش سرعت معاملات الگوریتمی روبرو شد که در آن حجمها به سه برابر یعنی حدود ۷۵% در سال ۲۰۰۹ افزایش یافت. افزایش سریع فعالیت تا حد زیادی به دلیل سختی افزایشیافتهای بود که سرمایهگذاران با آن در اجرای سفارشهای روبرو بودند. در طول بحران مالی، دیدن نوسانات قیمت سهم ۱۰-۵ درصدی در طول روز و نیز محیط بازاری متغیر، غیرعادی نبود. طی سالها منابع متعددی وجود داشتهاند که برآوردهای معاملات الگوریتمی فراهم کردهاند. بهطور مثال تب گروپ و آیتی گروپ نرخهای مشارکت را برای کاربرد معاملات الگوریتمی سمت خرید منتشر کردهاند که پایینتر از ارقام گزارششده در این تحقیق میباشند. برآورد های ما شامل محصول نهایی اجرا میباشند؛ بنابراین حتی اگر سرمایهگذار مستقیماً با یک الگوریتم معاملات نکرده باشد اما در حقیقت الگوریتم را به سمت دلالی سوق داده باشد که در نهایت سهام را با یک الگوریتم معامله کرده است آن سهام با ارقام حجم معاملات الگوریتمی گنجانده میشوند. دهه ۲۰۰۰-۲۰۱۰ نیز به سبکهای متغیر سرمایهگذار و شرکتکنندگان بازار ربط داده شد. ما جریان سفارش شرکتکننده بازار را با چندین دسته مختلف سرمایهگذاران تحلیل کردیم: مدیران دارایی سنتی، سرمایهگذاران خردهفروشی، صندوقهای تأمینی، بازاریان و معامله گران فرکانس بالا. در تعریف ما، معاملهگر فرکانس بالا تنها متشکل از آن دسته از سرمایهگذاران بود که معامله گران نقد یا تخفیفی محسوب شدند. ما در مورد انواع مختلف معاملات با تکرار بالا در زیر بحث میکنیم.
چرخه سرمایهگذاری متشکل از چهار فاز متمایز است: تخصیص دارایی، ساخت پرتفوی، اجرا و تخصیص پرتفوی. تخصیص دارایی عمدتاً شامل توزیع دلارهای سرمایهگذاری در میان سهام، اوراق قرضه، پول نقد و چرخههای سرمایهگذاری دیگر بهمنظور دستیابی به سطح بازده هدف در یک سطح مواجهه با ریسک و تحمل تعیینشده، است.
ساخت پرتفوی عمدتاً شامل انتخاب ابزارهای واقعی برای نگهداری در هر طبقه دارایی است. اجرا در گذشته متشکل از انتخاب یک دلال مناسب، نوع اجرا بوده است و اکنون شامل الگوریتم خاص و قوانین معاملات الگوریتمی است. مدیران پرتفوی، عملکرد صندوق را برای ایجاد تمایز بین جنبش بازار و قابلیت تصمیمگیری ماهرانه در فاز تخصیص پرتفوی چرخه ارزیابی میکنند. تا زمانهای اخیرتر، اکثر تحقیق بر تصمیمات سرمایهگذاری بهبودیافته متمرکز بوده است. سرمایهگذاران طیف گستردهای از مدلهای سرمایهگذاری برای کمک به تخصیص دارایی و ساخت پرتفوی دارند. متأسفانه، سرمایهگذاران تقریباً یک مقدار ابزار معاملات مشابه برای تحلیل تصمیمات اجرا ندارند. کمیت و مقدار ابزارهای معاملات به میزان معناداری با افزایش ابزارهای معاملات پرتفوی و مدیریت انتقالی تغییر کرده است. با ظهور معاملات الگوریتمی، این ابزارها بیشتر درحالتوسعه میباشند و جاذبه بیشتری پیدا میکنند.
معاملات الگوریتمی برای سرمایهگذاران مزایای بسیاری فراهم میکند از جمله: